خدا بلندمرتبه نیست

مدتی طولانی بود که می خواستم از یکی از بهترین مقاله نویسان زبان انگلیسی بنویسم. اول انگیزه ام معرفی کتاب پرفروش اش «خدا بلندمرتبه نیست: چطور مذهب همه چیز را مسموم می کند» بود ، اما به تدریج ترجیح دادم که او را نه تنها با این کتاب بلکه با افکار و عقاید ش معرفی کنم.

به دلیل لذت بخش بودن شنیدن مصاحبه ها و مناظره های او من شناخت بسیار بیشتری نسبت به او پیدا کرده ام و از این جهت شاید این نوشته به درازا بکشد.

کریستوفر هیچنز ، نویسنده ۶۱ ساله انگلیسی-آمریکایی برای مجلات «نیشن» ، «ونیتی فیر» ،«اسلیت»،«اتلنتیک»و چندین و چند نشریه دیگر است. او که دانش آموخته آکسفورد است ، تا میانه دهه هشتاد میلادی یک چپ گرای رادیکال بود و در انگلستان برای مجلات محلی یا سراسری مقاله می نوشت. با صدور فتوای قتل سلمان رشدی و سکوت آمیخته با ترس نویسندگان چپ گرا، او اعتراض شدیدی به سکوت یا طرفداری از آیت الهی که او را پیر و خرفت می خواند کرد و ارتباط ش را با چپ سنتی قطع کرد. او در سال ۱۹۸۱ به ایالات متحده رفت تا در نشریات آنجا فعالیت کند اما تا سالیان سال آنجا ماند. خود او در یک مصاحبه گفت که نوع گرین کارت ش «ویژه» بوده و تاریخ انقضا نداشته ولی او به دلیل آنچه پایان نیافتن بعضی حماقت ها در سیستم انگلیسی می نامد و همین طور احساس ریاکاری که از تشویق آمریکاییان به مقابله با رادیکالیسم اسلامی می کرده در سال ۲۰۰۷ اقدام به پذیرش تابعیت آمریکایی کرد. در جلسه ای که به افتخار او ترتیب داده شده بود بعد از تعریف این موضوع، با شوخی گفت :«شما نمی دانید که چقدر برای گفتن «هموطنان آمریکایی من…» صبر کرده ام».

کریستوفر هیچنز در طول سالیان روزنامه نگاری مرتب از طرف نشریات قدرتمندی که او را استخدام کرده اند مامور می شد که به کشور ها و مناطقی که شرایط بسیار دشوار دارند سفر کند و درباره شان بنویسد. از این جهت او به ایران ، عراق ، افغانستان ، کره شمالی ، لبنان و سومالی سفر کرده است. سطح آگاهی او از شرایط داخلی این کشور ها حیرت آور است. در یک جلسه سخنرانی او شرحی از خاطرات ش از کره شمالی و عراق و همین طور توصیفی از شرایط ایران می دهد. نگاه موشکافانه او به دینامیسم فرهنگی این کشور ها از خلال کلمات واسطه جاری نمی شود و خواننده توصیه به شنیدن سخنان ش می شود. با این حال ، در همین سخنرانی وقتی او از کره شمالی و سرزمینی که توسط یک پدر عروج کرده ویک پسر خدایگونه صحبت می کند بسیار طنز آمیز و کنایه دار است.

کریستوفر هیچنز

او بعد از اینکه «شیوه های پیشرفته بازجویی» استفاده شده علیه تروریست های اسلامی را شکنجه ندانسته بود ، توسط ادیتور مجله ونیتی فیر دعوت شد که خودش یک بار آن را تجربه کند. او هم پذیرفت که شرایط شبیه سازی شده را تجربه کند. ویدیوی این شبیه سازی کنترل شده در یوتیوب موجود است و او تجربه تکان دهنده ش را بعدا در ونیتی فیر منتشر کرد و نوشت : وقتی بهتان می گویم شکنجه است ، باور کنید.

در کتاب پرفروش اش «خدا بلند مرتبه نیست» او حمله ای همه جانبه به دین را سازمان می دهد و همه ادیان و به خصوص سه دین پرطرفدار (‌اسلام، مسیحیت و یهودیت) را مسئول بدبختی های بی شمار بشری می داند. او می گوید اختراع خدا از بزرگترین اشتباهات بشری بوده است و باعث عقب افتادن تمدن و فرهنگ برای زمانی قابل توجه شده است. او حتی در جلد روی کتاب هم از کنایه زدن دریغ نکرده و نام خدا را با کوچکترین فونت نوشته است. وقتی در یک مصاحبه از او پرسیده شد که آیا منظور او لفظ «اله اکبر» مسلمانان بوده او این موضوع را رد کرد و در همان مناظره کشیش حاضر هم اقرار کرد که مسیحیان هم خدا را مرتب به بلندمرتبگی یاد می کنند.

این نوشته ادامه خواهد داشت…

17 responses to this post.

  1. سلام
    ممنون از معرفی استاد هیچنز. خوشبختانه ایشان را چند سالی ست که می شناسم. توجه ویژه اش به اخلاق و انسانیت فارغ از هر قید و شرطی برایم جالب است
    به قول نیچه یک «جان ِ آزاده» است

    پاسخ

    • درود
      بله به جرات می توانم بگویم صداقت روشنفکرانه ش و دلبستگی تام ش به انسان، یگانه است. امیدوارم که بتوانم به تفصیل به معرفی ش به فارسی بپردازم به دلیل اینکه به واقع انسانی که به زبان عامه سخن بگوید و با منطق چیره اش چنین بر دیگران اثر بگذارد، شایسته معرفی به همه است.

      پاسخ

  2. – ما مشابه این ارادت شما را به جناب ریچارد داوکینز داریم . البته باید اعتراف کنم که چندین بار سعی کرده ام چیزهایی از هیچنز گوش کنم اما توانایی فهم لهجه او را ندارم . بسیار تند و جویده صحبت می کند . نمی دانم ویدئوی the four horsemen را دیده اید . یا نه . داوکینز و هیچنز و دنیل دنت و هریس نشسته اند , آبجویی می خورند و بحث می کنند . فکر می کنم جالب باشد برایتان .

    پاسخ

    • بله هیچنز از زبانی به مراتب تکنیکی تر استفاده می کند و لهجه ش هم اندکی سخت فهم تر است. دلیل جویده صحبت کردن ش هم اغلب چند لیوان ویسکی بلک لیبل است. چهار اسب سوار را دیده ام و الان که نگاه می کنم تعجب می کنم که چرا اینجا معرفی ش نکرده ام.
      با این حال، من برتری واضحی در حرف های هیچنز نسبت به دیگر بی خدایان برجسته می بینم : برخلاف داوکینز که آرزوی نابودی دین را دارد، هیچنز می گوید که چنین کاری ممکن نیست. این به معنای دادن حق ویژه به دین نیست، دین هم مانند همه باورهای خرافی دیگر می تواند باشد مثل عشاق موجودات فضایی. و بر خلاف سم هریس که تلاش می کند ابزاری علمی برای توصیف اخلاق استفاده کند، هیچنز به نهاد اخلاقی که بین انسان ها مشترک است مراجعه می کند و ما را در موقعیت دشواری اخلاقی برای انتخاب قرار می دهد.
      به مرور در بخش های بعدی درباره ایشان بیشتر خواهم نوشت ولی فکر می کنم دوستانی که زحمت ترجمه سخنان داوکینز را کشیده اند بهتر است بروی او هم متمرکز شوند.
      شاد باشید

      پاسخ

  3. دانیل جان،
    من کتابی از ایشان نخوانده ام و فقط چند مصاحبه از ایشان دیده ام.
    اگر به ناحق با فردید یا کس دیگری مقایسه نمی شم، باید بگویم که ایشان نماد انسان غربی است که هنوز از اندیشه استعماری رها نشده است. واضح تر بگویم، ایشان در ذهن خود جهان را به «ما» و «آنها» تقسیم می کند.
    از همان مصاحبه ای که در مورد محور شرارت کرد برایم این موضوع واضح شد. اینکه ترس درون مردم کره شمالی و کشور های محور شرارت را با 1984 جورج اورول مقایسه کنیم بسیار خوب است! اما اولا این نکته بدیعی نیست و حرف تکراری است، دوما نقش جورج اورول در خود جامعه آمریکایی کجاست؟ سوماایشان نه تنها قابلیت نقد جامعه خودش را ندارد، بلکه از جوامعی مانند کره شمالی را وسیله برای تمجید و هویت دادن به جوامع غربی استفاده می کند.
    البته ایشان ژورنالیستی است که تمام زندگی کارییش در جنگها و دیکتاتوری ها طی شده و وقتی برای تعطیلات به آمریکا بر می گردد و به خودش می گوید » آخیش چه قدر زندگی آرامه اینجا». از چنین ژورنالیستی نباید انتظار داشت که حرف دیگری بزند. ایشان وقت نکرده هنوز به حومه شهر نیو یورک، یا جاهای دیگر سر بزند.
    خلاصه حرفهای ایشان اولا برای من اصلا جدید نیست و بیانگر تفکر پاپولار است، دوما بوی نوعی تلاش برای هویت بخشیدن به جامعه آمریکایی از طریق نگاهی «قضاوت گرانه» به جامعه کره شمالی می دهد.
    حال ارادت شما به ایشان به خاطر «همانند» سازی با ایشان است. همان طور که عدم ارادت من به ایشان به خاطر «عدم همانند سازی» است.

    پاسخ

    • با حرف های شما، بیش از همه با جمله اولش موافقم.
      به نظر می رسد عجله زیادی برای «قضاوت» کردن او داشته ای ، دست کم صبر می کردی تا من نوشته ام را درباره ش به پایان ببرم.
      شاید بعدا درباره موضوع استعمار بنویسم.

      پاسخ

  4. […] قسمت اول این نوشته که به معرفی کریستوفر هیچنز می پردازد را اینجا بخوانید. […]

    پاسخ

  5. من و دوستانم قصد داريم يكی از كتابهای خوب انگليسی در زمينه آتئيسم را به فارسی برگردانيم. وبلاگ «به فارسی»:

    تغيير آدرس وبلاگ

    پاسخ

    • بابک
      بسیار خوشحالم که کسانی پیش قدم شده اند. البته فکر نمی کنم گرفتن اجازه از نویسنده به این راحتی باشد ولی شاید بد نباشد تلاشی بکنید. ضمنا هر کاری می کنید ، مطمئن شوید که یک ادیتور خبره را کنار تیم تان داشته باشید
      با آرزوی موفقیت

      پاسخ

      • Posted by به پارسی on فوریه 6, 2011 at 00:01

        درود،
        كار ما برای رضای خدا هست(!) يعنی سود مادی توش نيست.به نظر شما لازمه با نويسنده كتابها تماس بگيريم؟ اگر امكان دارد يك لينك سفارشی هم به وبلاگ «به پارسی» بدهيد.
        با سپاس

      • شخصا فکر می کنم که سود مادی ربطی به حقوق معنوی ندارد و قوانین حق مولف هم این نظر را تایید می کند. اخلاق حکم می کند که دست کم نویسنده را در جریان بگذارید یا حتی بهتر، موافقت ش را جلب کنید.
        در مورد دادن لینک هم بروی چشم، در بخش خواندنی ها اضافه ش می کنم.

  6. ای کاش کتابهاش ترجمه میشد تا ما هم بتونیم بخونیم.

    پاسخ

  7. Posted by roni on مِی 10, 2013 at 07:23

    سلام
    من قصد دارم پایان نامه ای در مورد پلانتینگا و کتاب اخیرش : Where the Conflict Really Lies: Science, Religion, & Naturalism by Alvin Plantinga بنوییسم اصولا این کتاب جوابیه ای به داکینز،دنت،هریس است میخواستم در صورت امکان اگر منابع ومقالاتی در این مورد دارید ویا خودتان دیدگاهی اگر داراید به اشتراک بگذارید .
    با سپاس…

    پاسخ

    • هنوز فرصت خواندن کتاب را نداشته ام ولی در گوگل پلاس چند تایی مطلب درباره اش نوشته ام. می توانید آنجا پیگیری بکنید.
      موفق باشید.

      پاسخ

برای bianconero پاسخی بگذارید لغو پاسخ