Posts Tagged ‘کدیور’

«بر» قدرتیان امروز

جنبش اعتراضی ایران، پیش از متقاعد کردن رهبران «در» قدرت سیاسی اش برای واگذاری مسالمت آمیز، نیازی ضروری تر و مبرم تر در پیش رو دارد. ابتدا می بایست بریده ها و رانده شده های این کاست قدرت را که امروز ظاهرا «بر» هیات حاکمه هستند و به خرج دولت های خارجی «تحقیق» می کنند را شیرفهم کرد که آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت. همین چند روز پیش بود که تیم دو نفره مهاجرانی-نگهدار اسباب تفریح مخالفان نظام اسلامی شدند. در میان معترضین به سخنرانی شان هم خانم داوودی مهاجر بهترین پاسخ را به ایشان داده است. از متن و در پاسخ به «اجرای بی تنازل قانون اساسی» می خوانیم:

«بطور مثال ايشان بايد توضيح دهند که اگر قانون اساسی ايران کامل و مو به مو اجرا شود زنان ايرانی ميتوانند از حقوق انسانی و حقه خود بهره مند شوند؟

تکليف مواد ۱۹ و ۲۰ و ۲۱ که در آن به زنان اشاره شده و کليه برابری ها را منوط به شرع اسلام کرده چه خواهد شد و اگر قانون بی کم و کاست اجرا شود به اين معناست که زنان ميتوانند ريس جمهور شوند ؟ يا مبادرت به قضاوت و صدور حکم در محاکم قضايی نمايند؟

يا اساسا مطالبات زنان از نظر ايشان حاشيه ای است و اصل منافع گروهی و سليقه های شخصی ايشان است و همين که مردان انهم از نوع اسلامی و شيعه با نگرشی خاص و ولايت مدار دارای حقوق هستند کافی است و تکليف بقيه شهروندان ايرانی اعم از ديگر اديان و اقوام و زبان ها با کرامالکاتبين است؟»

حالا هم زوج صدری-کدیور در مجله معتبر سالون مقاله ای منتشر کرده اند که در آن به صراحت از حذف سازمان مجاهدین از آینده سیاسی ایران سخن گفته اند. آنها از دولت ایالات متحده می خواهند که با توجه به گناهان گذشته سازمان مجاهدین خلق ایران در پیوستن به دشمن ملت ایران، صدام حسین، آنها را مجازات کرده و در لیست تروریست های بین المللی نگه دارند. چیزی که آنها فراموش می کنند ، سهم آنها در خیانت به ملت ایران، در همراهی و پشتیبانی از کسانی ست که آشکارا کمر به نابودی ایران بسته بودند. خط امامی ها به تحریک استخبارات عراق دست به اشغال سفارت زدند و دلالان شان تا زمانی که بر سر کار بودند، به فتح و دیگر گروه های تروریستی فلسطینی کمک می رساندند که در جنگ میان ایران و عراق جانب عراق را گرفتند. اینها تازه سوای از معاملات دایمی و پشت پرده با اسرائیل و امریکا، در شرایطی که در عیان، فریاد «مرگ بر» شان هوا بود ، و جدای از تمامی عملیات های خرابکارانه ای ست که «فرنگی کار»هایشان در برون مرز سازمان دادند تا آبروی یک ملت را حراج بزنند.

مردمان ایران در صفت کینه شتری داشتن با یکدیگر شریک اند، اما نکته جالب در مورد این سابقا حکومتی ها این است که بدون استثنا همگی شان در جنایت علیه ملت ایران (مطابق با توصیفات سخت گیرانه خودشان که علیه مثلا مجاهدین استفاده می کنند) دست داشته اند ولی برای اینکه عقب نیوفتند، پیش دستی می کنند و آشکارا از آشتی ناپذیری خودشان می گویند. رهبر معنوی شان سه دهه قبل ایده «وحدت همه با من» را مطرح کرد، آنها هم به همان راه می روند. نگرانی ایشان نه از رفتار زشت گذشته امثال مجاهدین خلق، بلکه از این است که رقیب یک شبه در قدرت بیابند،‌مبادا مجبور شوند آینده کشوری را که سی سال است سرقفلی ش را داشته اند و به صورت هیات مذهبی اداره اش کرده اند را با احدی شریک شوند. به لطف قلع و قمع گسترده ای که با رضایت و بعضا همکاری این «بر»قدرتیان صورت گرفت، مردم ایران مشارکت سیاسی به معنای حزبی اش را سی سال است فراموش کرده اند و آشکار است که سازمانی سیاسی با تشکیلات به راحتی می تواند این هیاتی ها را کنار بزند. لابد این هم از دیگر گناهان مجاهدین خلق است که می خواهند حزب بازی را که رهبر معنوی شان سه دهه پیش تعطیل کرد، از سر بگیرند.

جای امیدواری خواهد بود اگر کریدور های قدرت ایالات متحده بی توجه به امثال ایشان، تلاشی برای شرکت همه گروه های مخالف سیاسی در آینده ایران را سازمان بدهند.

فرزند خلف روح اله

سد حسن، فرزند خلف روح اله بی شیله پیله حرفی را می زند که دایی جان ناپلئون های ایرانی سه دهه است تلاش می کنند اثبات کنند :‌اینکه کسانی را از اعراب اجیر کرده اند و آورده اند به تخت امارت بر ایران نشانده اند.

از همین جا دعوت می شود از ولی فقیه ویرجینیا و وزرای سابق جمهوری اسلامی و جمیع وبلاگ نویسان دون کیشوت منش که تلاش قبلی شان برای «مسئله کردن» فلسطین و غزه و لبنان (و نه چچن و سودان و اوغور های چینی) به تیر غیب گرفتار آمده بود دوباره سوپرمن وار شیرجه بزنند. بفرمایید حضرات تحویل بگیرید، از همین حالا با تیترهای احتمالی تان در ذهن مان مضمون کوک کرده ایم ( چرا ایران و نبودن اش «مسئله» ما نیست – هم غزه هم لبنان، حالا ایران هم نشد نشد …).

شاه بخشیده اما…

جناب کدیور دست بر نمی دارد. در برنامه ای که در مورد بهاییان از بی بی سی فارسی پخش شد با او هم مصاحبه شده بود . یک جایی مجری با استناد به دو نوشته شیخ منتظری قبل از فوت ش می پرسد که خوب پس حقوق برابر و داشتن حق تبلیغ دین شان که دیگر توسط بزرگترین مرجع شیعیان ایران تایید شده. جناب کدیور که حالا رقیب هم ندارد ، تلویحا می گوید که ایشان برای خودش نظر داده و منکر حق برابر بهایی هاست. لابد می خواهد اجتهاد ش را به رخ ما بکشد.

سوای از تاریخ سیاه اسلام در مقابله با بهاییت ، در برنامه تهیه شده بی بی سی دلایل بسیار خوبی ارایه می شود که چرا همفکران کدیور با تبلیغ دین بهائیت مخالف اند : در مراسم درگذشت پیامبر شان نشسته اند و یک خانمی بلورین حنجره برای بقیه شعر می خواند و همه مرتب و منظم نشسته اند. بی شک کشش این تصویر به مراتب بهتر از لباس مشکی های چرک و دود و عرق و بوی خورش قیمه مراسم مذهبی مسلمانان است. بی شک دین بهائیت بر ساخته ای مدرن برای به روز کردن جامعه عقب افتاده ایرانی بوده است. می شود تا مدت ها بحث کرد که نقش بریتانیا به عنوان استعمارگر ایران در تقویت این دین چقدر بوده است ولی گمان نمی کنم دراصل ماجرا تغییری ایجاد کند.

برای عبور از بزرگترین گردنه این سرزمین و پشت سر گذاشتن جدال یکصد ساله میان ایران و اسلام ، پذیرش مسئولیت تاریخی و پایین آمدن از جایگاه برتری اخلاقی نسبت به همه از ملزومات راه است . به نظر می رسد جناب کدیور نظری غیر از این دارند.

ولی فقیه آمریکایی

ولی فقیه ساکن ایالات متحده ، به شکل تاسف باری به مانند ازهاری – ژنرال بی اراده پهلوی – شعار وطن دوستانه معترضین را مصادره به مطلوب کرده است. نبودن سرویس ها و شبکه های اجتماعی تا حدی روسیاهی ازهاری را در تاریخ کمرنگ کرده است. آیندگان درباره ولی فقیهی که پایش به ایران نرسیده دروغ می گوید چه خواهند گفت؟ ولی فقیه فقید! هم دروغ گفت ، به حساب خودش لابد مصلحتی ، اما دروغی به مذاق شنوندگان پاریسی ش شیرین و گوارا. اهل نظر باید در هدف چنین بلاهتی تدقیق کنند بلکه پاسخی بیابند ، مرض غربت است که به جان آدمی می اوفتد .