Posts Tagged ‘کودتا’

معادله قدرت

احمدی نژاد بعد از اعلام رسمی خامنه ای در نصب دوباره وزیر اطلاعات،از دولت قهر کرده! خامنه ای  هم در پاسخ گفته که حق نداریم اخم کنیم وقتی چیزی مطابق میل مان نیست.

خامنه ای در نماز جمعه سیاه ش با اشتباه استراتژیک تاریخی در گفتن این نکته که نظرش به احمدی نژاد نزدیکتر است، هزینه حذف احمدی نژاد را حداکثر کرده، به همین دلیل به جای عتاب و خطاب، مثل پدر پیر نصیحت می کنه، آن هم در شرایطی که در هر کشوری دیگری، حاضر نشدن رییس جمهور بر سر پست ش چیزی معادل بحران عمیق سیاسی ست. اگر خامنه ای کمتر از دو سال از آن حرف ها، احمدی نژاد را کنار بگذارد بیش از هر چیز، قضاوت خودش در شناخت دوست و دشمن را مورد تردید قرار داده. با تمام اینها، به نظر نمی رسد که خامنه ای در حذف احمدی نژاد هیچ مشکلی داشته باشد. سپاه به تمامه در اختیار خامنه ای ست و همانطور که بسیاری از جمله مهدی خلجی و اکبر گنجی نوشته اند، شاه کلید قدرت در ایران، خامنه ای ست و نه هیچ کس دیگری (هوشمندی مردم خیابان را در هدف قرار دادن او در شعارهایشان با آماتوریسم تاریخی اصلاح طلبان سابق مقایسه کنید). اینکه احمدی نژاد به جای پاسخگویی،  قهر کرده خود موید این موضوع است که دست ش برای پاسخگویی بسته است. کسری ناجی در کتاب بیوگرافی احمدی نژاد می گوید که برخلاف نیروی سپاه ۱۲۰ هزار نفری، بسیج نزدیک به ۹۰۰ هزار عضو فعال دارد. او اعتقاد دارد که نیروی اصلی به قدرت رساندن احمدی نژاد بسیج است و نه سپاه. به این کتاب بعدا خواهم پرداخت، ولی ممکن است که احمدی نژاد هنوز همه کارت هایش را رو نکرده باشد.

از همه این حرف ها که بگذریم، پرسش سبز ها در اینکه در میانه این دعوا جانب چه کسی را بگیریم از همه بیهوده تر به نظر می آید. احمدی نژاد یا خامنه ای، تا آخرین لحظه حذف شان هم لحظه ای به اتحاد با سبزها فکر نخواهند کرد، از آنها این درس ساده سیاست را یاد بگیریم که «دشمن دشمن من، لزوما دوست من نیست».

…هم الغالبون

رییس جمهوری که ۶۳درصد رای آورده باشد قاعدتا می بایست آخرین نگرانی ش تحزب باشد ، به زبان ساده این مقدار رای یعنی یک بلوک کامل سیاسی. با این مقدار رای می شود هم مجلس را گرداند و هم می شود هر گونه مخالفت سیاسی را ساکت کرد. با این حال کشوری هست که ریاست جمهوری ش با ادعای ۶۳ درصد رای ، مهم ترین موضوع ش تک حزبی کردن مملکت است. در همین کشور ، رییس جمهوری که با تقریبا همین مقدار آرا قبل تر بر سر کار بوده ولی صندلی را وقت نشستن از زیرش کشیده اند ، ناراحت شده و نصیحت کرده که شاه مخلوع این کشور که او هم از قضا مخالفین خودش را در ردیف «خس و خاشاک» می خواند هم در سالهای منتهی به سقوط ش ، از همین ساز ها کوک می کرد. این رییس جمهور سابق به نظرم موضوع را اشتباه فهمیده ، چون اصلا ایشان مخاطب بحث رییس جمهوری کنونی نبوده اند ، احزاب حامی ایشان مدتی ست که درو شده اند  و رییس جمهوری کنونی همه شان را یک جا خرید و فروش می کند. حرف های بحث برانگیز ریاست جمهوری کنونی بیشتر اعلام برنامه بوده : با قانون تجمیع انتخابات تا سال ۹۰ خورشیدی انتخابات نداریم ، بعد هم انشالا مصداق «هم الغالبون» را نشان همه شان می دهیم.

قبل تر هم نوشتم که انتخابات ریاست جمهوری دهم ، پایان صندوق رای در جمهوری اسلامی بود ، اما نه فقط برای اصلاح طلب چی های سابقا حکومتی ، بلکه برای همه. عده ای دوست ندارند چنین چیزی را باور کنند. ایرادی ندارد ، اگر جمهوری اسلامی برپا بود (با دعای خیر وزرای سابق خارج نشین ش) ، فرصتی می شود که ببینیم مخاطب تک حزبی کردن ،ریاست جمهوری سابق بوده است یا محافظه کاران و شرکای کودتاچی. دلیلی ندارد وقتی شلوغی رفع شده و فتنه خاموش شده ، همه برای گرفتن سهم شان صف بکشند. این رییس جمهور به اندازه دو سه انتخابات بروی هم رای از مردم گرفته است. در جمهوری اسلامی همه چیز کیلویی ست ، حتی رای.

این نوشته پیشتر در خودنویس منتشر شده است.

باج

احمدی نژاد بی جهت پدیده قرن نام نگرفته است ، رفتار پلیس انتظامی را که تحت دستورات مستقیم بخشی از رژیم کودتا فعالیت می کند در تلویزیون رسمی تقبیح می کند. لابد باید از ترس افعی به اژدها پناه برد.

اما یک نکته تسلی بخش این هست که رزم آورانی که برای زنده کردن ارزش هایشان خالصانه معترضین را در خیابان ها کتک زدند حالا هاج و واج نگاه می کنند که احمدی نژاد با تهدید از ایشان می خواهد به قدر حضورشان در جامعه حرف بزنند. قبل تر هم نوشتم که حال اینها وقتی می بینند که تنها نقش چماق را داشته اند و به وقت تقسیم غنایم تهدید می شوند موضوع واکاوی هیجان انگیز خواهد بود. این گروه به واقع مدت هاست که پشتوانه اجتماعی ش را از دست داده است و تنها به مدد نیاز به چماق ش ، اولویت هایشان ارزشمند شمرده می شدو جزو آرمان های انقلاب تبلیغ می شد. ولی کودتا ، به خاک سپاری صندوق رای برای همه بود ، حتی خودی ها. اگر تا دیروز از میان تایید شده ها می شد انتخابی کرد ، امروز دلیلی دیده نمی شود که به کسی «باج» داده شود

اخراج فن سالاران

یک موضوعی که مدتی ست من رو به فکر انداخته این هست که اگر همانطور که اصلاح طلبان می گویند کودتاچیان در حال تصفیه کردن هستند ، شانس تحلیل رفتن قوای اداره این گروه چقدر کاهش پیدا کرده یا می کنه ؟ این را می دانم که مملکت تقریبا پنج سالی هست که به شیوه بیضوی اداره می شه. ولی این اتفاق یک شبه نیوفتاد یعنی ذره ذره احمدی نژاد از خودش ابتکار به خرج داد و بدنه هایی که بر پایه اصول علمی کار می کردند را از دور خارج کرد. بنابراین اگر این روند شدت بگیره ، چقدر می تونه کودتاچیان رو از اداره کشور عاجز کنه؟

از سوی آمار های خارجی به خوبی می شود فهمید که اوضاع خراب است : ایران در دوران حکومت احمدی در رده بندی شفافیت بین الملل فکر می کنم بیش از ۷۰ رتبه سقوط کرده است. در میان کشور های هم رده خود هم تقریبا در همه شاخص های اقتصادی عقب افتاده است. شاخص هایی مثل سلامت که معمولا یک شبه عوض نمی شوند و بیشتر نشانگر اوضاع و احوال چند سال گذشته و متاثر از سیاست های قبل تر هستند هم در حال تغییر کردن هستند متاسفانه : مثال ساده ش این ست که ایران آمار افرادی که در اثر مریض شدن یک نفر در خانواده شان به زیر خط فقر پرتاب می شوند در چهار سال اخیر افزایش یافته. یا شاخص های کنترل سلامتی مثل درصد پوشش واکسیناسیون هم کاهش قابل توجه نشان داده و نمی توان آنها را تنها نوسانات آماری دید.

ولی در ایران تقریبا هیچ آمار قابل اعتمادی وجود ندارد. به دلیل سیاست پادگانی که وجود دارد ، حتی وقتی آماری منتشر می شود همیشه می بایست فرض را بر این گذاشت که رقابتی درون گروهی میان خود کودتاچیان به هدف حفظ همدیگر باعث شده که در آمار اغراق بشود. در مقابل آمار رسمی دولت هم که کسی جدی نمی گیرد. بنابراین یک مقداری قضاوت کردن سخت است.

باز هم می گویم به ادعاهای اصلاح طلبان و رسانه هایشان ( جرس ، روز آنلاین .. ) نمی شود اعتماد کرد به دلیل اینکه به راحتی بی طرفی رسانه ای را به منافع می فروشند ، پس خیلی ذوق زده نشوید اگر نوشتند که این مقدار استاد اخراج شدند. چون اولا اکثر شان اعضای احزاب مشارکت و مجاهدین و اینهایند و اگر شما تجربه نکرده اید ، بنده زیر دست وزیر بهداشت خاتمی درس خواندم بنابراین اصلا ناراحت نمی شوم اگر ایشان از کار بیکار شود چون هیچ لیاقتی به جز وابستگی حزبی نداشت که باعث حضورش در بخش تخصصی باشد و ثانیا این اساتید هم بالاخره در همین سیستم بوده اندو سوراخ سنبه ش را بلدند و به فرض که سیاسی نباشند ، این مدت برای خودشان رابطه زده اند و می روند یک جایی دیگر مشغول می شوند و سود فعالیت علمی شان دوباره به جیب دولت ریخته می شود. خیلی وقت ها کسی را به زیر می کشند و طرف با روابط ش بر می گردد می شود مدیر میانی همانجا. بنابراین اتفاقی که من انتظارش را می کشم یعنی خالی شدن بدنه دولت از تجربه و بنیه علمی رخ نمی دهد.

سیاست کودتا چیان تکثیر احمدی نژاد است و انصافا در این مدت نسبتا خوب کارکرده اند از بذرپاش و مشایی و رحیمی این جور موجودات زیاد تولید شده. و تا قبل از آزاد سازی های دم عید ، می شد گفت که کار بلد های اصلاح طلب را هم همراه سیاست مداران شان اخراج کرده اند. اما حالا یک مقداری بغرنج شد موضوع. به هر صورت ، اگر که مدعای اصلاح طلبان در مورد اینکه توانسته اند جمعیت عظیم فن سالاران مخالف یا حتی بی طرف را خانه نشین کنند بحران های بی شماری را برای خود خریده اند مگر اینکه در یک بازه زمانی کوتاه با وارد کردن وسیع مستشار جای خالی شان را پر کنند.

شماچه فکر می کنید؟