شاهان سان ست

سروصدای ایرانیان مقیم ساحل غربی در ایالات متحده برای سریال نیمه مستند شاهان سان ست متکی بر این ادعاست که اینها نمایندگان واقعی ایرانیان مهاجر نیستند. حرف بی راهی نیست اما چندان هم دقیق نیست. اگر تنها دقایقی از شاهان سان ست را تماشا کنید به سرعت متوجه آشنا بودن شخصیت هایش خواهید شد با اینکه این ها آدم هایی هستند که دو یا سه دهه است که از جامعه و فرهنگ ایرانی فاصله فیزیکی داشته اند. اگر سه دهه زندگی در فرهنگ غربی چیزهایی را رقیق نکرده باشد بی بروبرگرد بخش هایی مهم از هویت ایرانی است.

این اجزای رقیق ناشدنی فرهنگ ایرانی چیستند؟ دروغ بافی، نوکیسگی، تزویر بیمارگونه، و بالاخره حرصی تمام ناشدنی برای غلبه بر عقده پرشین! ایرانی نسل دومی مهاجر به صف شده اند و آرزوی ناکام شدن این سریال را می کنند، بی آنکه لحظه ای تامل کنند و از خود بپرسند طبقه مرفه همزاد این شخصیت ها، در تهران و کیش و اصفهان، جز این زندگی می کند؟ نگاه خیل عظیم جوانانی که آماده طغیان کردن هستند بیشتر به فلوشیپ ها و پست دکتراهای ارزشمند این نویسندگان است یا همین مصرف زدگی جذاب و وسوسه برانگیز؟

جماعتی که بی شرمساری می گویند قیمت کیف دستی شان از اجاره خانه شان بیشتر است ، و از مورچه و آدم بی ریخت بدشان می آید بسیار شرافت دارد به دکتر مهندس هایی که سبک زندگی دیگران را تحقیر می کنند و آنها را نماینده جامعه ایرانی نمی داند. لابد حق این آکادمیسین های با فرهنگ خورده شده که درباره ایشان برنامه ساخته نمی شود. ارتباطی هر چند سطحی و گذرا با واقعیت، برای همه خوب است: اگر جوانان ایران مختار باشند بین زندگی گروهی که بر پرده نقره ای رژه می روند و دسته ای که برای خوشامد روشنفکری الکی خوش غربی مقاله چاپ می کنند تا دسته اول را بکوبند، کدام یک را انتخاب می کنند؟

من با اینکه از جنبه تلویزیونی شانسی برای شاهان سان ست قائل نیستم ولی از صمیم قلب آرزو می کنم چند فصلی بپاید، تا همه ببینند که مادران من و شما، جلوی دوربین تلویزیونی به یهودی و ارمنی توهین می کنند و زنان شان را بی هنر می دانند. بسیار خوش دارم این گروه بچه های بزرگ نشده که در رابطه ای هم بسته (codependent)و نیازمند به یکدیگر، به رابطه عشق و نفرت و ماچ مالی کردن یکدیگر روزی سه بار ادامه بدهند تا جنبه های درخشان دیگر این فرهنگ غنی بیشتر جلوی چشمان مقاله نویسان قرار بگیرد، باشد که بیدار شوند و اندام معوج مان را در آینه مستندی تصنعی ببینند.

بیان دیدگاه