Posts Tagged ‘آرمان امیری’

سیاست عافیت طلبی

بهانه این نوشته ، گپی خودمانی با دوستان بوده و این نوشته آرمان.

در روزهای گذشته، ویدیویی در وب دست به دست می شود که بعید است مخالفین سرسخت هاشمی هم اگر ببینند، از تعجب میخکوب نشوند و روی ترش نکنند.  هیولاهایی بی شاخ و دم در پارکینگ خاکی امامزاده ای، دختر هاشمی را به رکیک ترین الفاظ می نوازند. وقتی یکی از اقوام ش او را مشایعت می کند، از پشت سر با پس گردنی بدرقه اش می کند. اولین سئوال غریزی این است : اینان که هستند و از کجا آورده اند شان؟

توهین و تحقیری که در رفتار اینان موج می زند، به مانند صاعقه به چشمان بیننده فرو می رود، مرزهایی از انسانیت و شرافت در نوردیده می شود که تنها از این قماش می توان انتظار داشت. اما اگر بتوانید بر احساسات خود غلبه کنید، شاید بتوانید به یاد بیاورید که این رفتار را قبلا کجا دیده بودید. نوار ویدیویی که بعد از نوشانیدن داروی نظافت به معاونت عالی سابق وزارت اطلاعات به رسانه های ماهواره ای درز کرد و میان مردم دست به دست شد، سرنخی به شما می دهد که این موجودات دوپا را تا به امروز در کجا از دید عموم پنهان شان کرده اند. در ویدیویی تکان دهنده که بعدا معروف شد از یک صد ساعت بازجویی خلاصه شده است، مردانی با القاب «حاجی» و «سید»، از زن محجبه همکار سابق خود می پرسند که صفحات قرآن را به کدام قسمت از بدن خود می مالیده اند. شیخ مبارز الیگودرزی فردای این افتضاح در مجلس بهت زده می گفت که من نمی دانم که این ویدیو راست است یا دروغ، اگر راست باشد وای بر ما.

رئیس کنونی مجلس خبرگان، در زمان ریاست جمهوری اش با دو گروه مخالف روبرو بود. این دو گروه اگرچه تفاوت بسیار از لحاظ جهان بینی داشتند (عده ای روشنفکر چپ گرا و نویسنده های فرنگ رفته بودند، و عده ای حزب الهی از جنگ برگشته بودند که از بد روزگار سردار نشده بودند ) اما هاشمی در پاسخ به ایشان عدالت کامل را رعایت کرد، او هر دو گروه را عده ای «مزاحم» می دانست که مانع «کار» کردن او می شدند. اگرچه او گروه اول را با الفاظی همچون بچه ساواکی و ضدانقلاب مورد ملاطفت هم قرار می داد.  پای خطبه های پرشمار نماز جمعه رئیس جمهور، کسانی حنجره می دریدند که «مخالف هاشمی،‌مخالف رهبر است/ مخالف رهبری،‌دشمن پیغمبر است». پاسخ رئیس جمهور معمم، لبخند رضایت بود. تحول این دهان های فراخ به مشت های گره کرده علیه عالیجناب و خانواده اش، موضوع بحث های علمی می تواند باشد. اما درسی سیاسی هم به دید نگارنده در آن نهفته است.

ضرب المثلی انگلیسی می گوید که در بازبینی گذشته، دید آدمی، بی نقص است. کسانی اشکال می کنند که رئیس جمهور اسبق،‌ مزد کرده های خود را به قدر، نگرفته است. این اتهام متوجه نویسندگان «خانه اشباح» است که با «مهره» هاشمی هنوز می شد بازی کرد. آیا هاشمی «مهره» کسی است؟ «معجزه» دوم خرداد، تالی برنامه اقتصادی هاشمی بود؟ دفتر مطالعات استراتژیک ریاست جمهوری، همانطور که امروز ادعا می شود «معجزه» را پیش بینی کرده بود؟ کدام یک اول اتفاق افتاد: نزدیکی هاشمی به بیت رهبری یا شروع حملات همه جانبه اصلاح طلبان سابق به وی؟ دیکته نانوشته غلط ندارد، علم جامعه شناسی هم به نوعی توصیف اتفاقات رخ داده در جامعه انسانی است. از میان انواع توصیفات، آن که مورد قبول اکثریت واقع شود به عنوان تئوری غالب پذیرفته می شود تا کسی توصیفی بهتر ارایه کند. با حملاتی که به علوم انسانی شروع شده است، شاید این کارها در ردیف همان «سوسول بازی»هایی باشد که هاشمی زمانی مخالفین اش را به آن متهم می کرد.

مدافعین «استوانه نظام» بر این عقیده اند که او سیاست مدار ترین شخص جمهوری اسلامی از اولین روز تاسیس بوده است. هرچقدر در میان موافقین و مخالفین سید خندان توافق است بر سر «سیاست-نداری» اش، به همان میزان بر سیاست مداری هاشمی ، میان موافقین و مخالفین سرسخت اش اجماع وجود دارد. ناظری بی طرف ممکن است اشکال کند که «عافیت طلبی» دقیقا معنای سیاست مداری نمی دهد. افراد پرشماری در جریان سریال «محاکمه شهردار تهران» حاضر بودند قسم بخورند که با استحضار به حمایت هاشمی، شهردار تهران سیاوش وار از این مهلکه بیرون خواهد آمد. معیار سیاست مداری در مملکتی که هر پنجاه سال یک «سلسله» ور می اوفتد و کسانی جدید، ادعای شعبه نمایندگی خداوندگار آسمان در این سرزمین بیشتر صحرایی را به عهده می گیرند، شاید به مرور زمان عوض شده باشد، اما بعید است «حفظ خود»، آرمان سیاسی همه جناح های سیاسی باشد، اگر چنین باشد اوضاع سخت خراب است. همان ناظر بی طرف ممکن است بگوید استوانه و خانواده اش شاید در خرداد ۷۶ می بایست سیاست مداری به خرج می دادند و پست های سیاسی را واگذار می کردند. باور خدشه ناپذیر بخش قابل توجهی از مردمان این سرزمین مبنی بر اینکه هیچ اتفاقی بی رضایت «پدرخوانده» نمی اوفتد، شاید بیش از هرچیز بدبینی تاریخی ایرونی را انعکاس می دهد، اما در عین حال حاکی از رفتاری است در طی سه دهه گذشته از سوی خانواده هاشمی مشاهده شده.

برای نگارنده عبرت آموز ترین بخش قضیه، درسی است که از رفتار هاشمی در عرصه سیاست می توان آموخت: «هیچ گاه حریف خود را خفیف نشمار». تحقیر، زخمی بر جای می گذارد که حتی با فراموشی شکست هم ترمیم نمی شود. این درس به شکلی غیر مستقیم در کاریکاتوری از مانا نیستانی تصویر شده بود: رهبر قدرت مند ترین حکومت جهان، در مقابل لیچارهای پرزیدنت دولت کودتا، وظیفه پاسخ گویی را به رپ-خوان ها محول می کند (و لابد خود به «سیاست» می پردازد). استوانه لرزان نظام، امروز همه کار می کند تا نشان بدهد که سیاست مداری در این مملکت یعنی حفظ خود و فقط خود به هر قیمت، امیدوار باشیم که با سقوط عنقریب این استوانه، سیاست معنایی تازه بیابد؟

این مطلب با اندکی تغییر، پیشتر در خودنویس منتشر شده است.

وقتی زندان هم کافی نیست

کسان دیگری مرتب تلاش می کنند که به قول انگلیسی ها ، زیادی لابلای رفتار های کودتاچیان را بخوانند. مثلا با کلی قرینه و تفسیر، بگویند فلان نشانه خدا که در قم نشسته، همراه جنبش اعتراضی ست. بسیار سخت خواهد بود که بتوانید چنین چیزهایی را به من ثابت کنید ، ذاتا یک skeptic به دنیا آمده ام (بدبین ترجمه درستی نیست).  با این حال به راحتی می توانم به این فکر کنم که مزدوران کودتاچی، هرگز و ابدا نمی خواهند که بیانیه و نامه و خبری از شیردلان در بند منتشر شود. شاهد می خواهید؟ دوباره به جان مجید توکلی و بهاره هدایت و مهدیه گلرو افتاده اند که هرچه از شما پخش شده را تکذیب کنید. سلاح این بار شان؟ کسی را که به تازگی حکم محکومیت گرفته، دوباره محاکمه می کنند!

برخلاف دایی جان ناپلئون ها، بیشتر متقاعد شده ام که تمام تلاش شان را کرده اند که ایشان را ایزوله کنند (دو سویه) و هم اسرای جنبش (واژه عاریتی ست از آرمان) را ناامید کنند و هم ارعاب را برای بیرونی ها ملموس تر کنند. از صمیم قلب آرزو دارند که همه سکوت اختیار کنند و سازش پیشه کنند. اما چه کنند که دست شان کوتاه است و خرما بر نخیل. شجاعان به کارگزار کودتاچیان که رییس مضحکه ای به نام دادگاه شده گفته اند که بدون وکیل دادگاه را به رسمیت نمی شناسند. از خود لینک منبع بخوانید پاسخ شان چه بوده تا درجه استیصال شان را درک کنید.

این روزها همه از «پیروزی» های مصری ها و تونسی ها حرف می زنند، فقط دقت کنید که شجاعان ما، از داخل زندان های خشونت گرا ترین حکومت، به راحتی بیانیه می دهند. این به تنهایی برای اثبات وسعت و فراگیری اعتراض مردمی کافی ست. دوستان بیرون از زندان کمی به زندان نشینان نگاه کنند بلکه روحیه بگیرند.

مجید توکلی را آزاد کنید